یک حس ولرم ناخوشایند دارد می ریزد توی وجودم!
من _قطعا_ اشتباه کردم که در دوران دبیرستان میزان کتاب های درسی ای که می خواندم بیشتر از کتاب های غیر درسی ای بود که می خواندم! باید به دخترم یاد بدهم این اشتباه را هرگز تکرار نکند!
یک حس ولرم ناخوشایند دارد می ریزد توی وجودم!
من _قطعا_ اشتباه کردم که در دوران دبیرستان میزان کتاب های درسی ای که می خواندم بیشتر از کتاب های غیر درسی ای بود که می خواندم! باید به دخترم یاد بدهم این اشتباه را هرگز تکرار نکند!
نمی دانم..
شاید نباید هیچ وقت با هم در این مورد به خصوص صحبت می کردیم!
بس که تو بدموقع و زیاد سکوت می کنی!
آدم نمی فهمد سکوتت از بهت است... "واقعا هدی همچین عقیده ای دارد؟!"
یا سکوتت از ناامیدی است... "اگر هدی اینطور فکر میکند که دیگر چه می توان بهش گفت؟!"
یا شایدم شک... "نکند همین طور است که هدی می گوید!!"
خلاصه که سکوتت کلافه ام کرده جانم! کلافه!
گاهی اوقات خستگی آدم با صحبت کردن و شنیده شدن در می رود، اما سکوت زیادی این خستگی را چندین برابر می کند...