چند روزه که اینجوری شدم، کوچکترین حرف و اشاره ای، پرتم میکنه به یه گوشه ی دنیا...
دنیای خاطره ها، دنیای زمینی
وقتی این جمله سیده زهرا رو خوندم که "افسانهها میگویند وقتی یک مسافر، چیزی توی شهری جا میگذارد، بعدا دوباره به آن شهر برمیگردد."، پرت شدم توی حرم امیرالمومنین...همونجایی که شال گردنمو گم کردم...
آخ که چه روزهای بهشتی بود...هنوز هم توی بعضی نماز صبح هام نسیمی که توی حرمت پیچید توی چادرم رو حس می کنم...
کاش زودتر افسانه ها دست به کار شن و واقعیت پیدا کنند!